برگا همه ریختن ولی . . .

برگا همه ریختن ولی شاخه هست , کم کم باید بارو بست
باید برگردیم خونه هامون ساک به دست , چیزی که مونده یه خاطرست...
ادامه مطلب
برگا همه ریختن ولی شاخه هست , کم کم باید بارو بست
باید برگردیم خونه هامون ساک به دست , چیزی که مونده یه خاطرست...
آهسته بيا
چیزی هم ننویس
نظر هم نگذار
همان که بخوانی بس است
من به بی محلی آدمها عادت دارم!!!!!
وزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده
بس که حالم گرفته است ،
چشمانم غرق در اشکهایم شده ….
دیگر گذشت ،
تو کار خودت را کردی ،
دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ،
این رویاهای من با تو بود که تباه شد….
دوستان شرح دل خسته من گوش كنيد
تا كه ازجام فلك ساغر مي نوش كنيد
گفتگوي من ودل ازمحن دوران بود
يا كه واضح تر از ان اه شب هجران بود
گفتگوي من ودل قصه خاموشي بود
گر نگويم به غلط عهد فراموشي بود
دوستان قصه من قصه تنهاي دل است
سخن از خستگي وسردي وماءواي دل است
دوستان راز دلم را چو عيان مي سازم
شعر بي ساز خودم را به فغان مي سازم
روزگاريست كه من با دل سر گشته خود
مي زنم گام كه جويم ره گمگشته خود
روزگاريست كه من با غم دل حيرانم
چند گاهي ست كه من واله وسر گردانم
شرح اين قصه نداند دل بي كينه من
Don't be afraid to love!!
Don't be afraid
To love someone
Totally and completely
Love is the most fulfilling
And beautiful feeling in the world
Don't be afraid that you will get hurt
Or that the other person
نترس از اینکه عاشق شوی
با دل و جان
عشق خشنود کننده ترین
و زیباترین احساس دنیاست
نترس از دل آزرده شدن
یا اینکه طرف مقابل
به تو عشق نورزد
همین که می نویسمو به واژه می کشــــــــم تو رو
دوبـــــاره بار غم می شیــنه روی شونه های من
همین کــــــــه می شکفی مثه یه گل میون دفترم
دوباره گرمـــــــــی لبات رو بار گونه های مــــــــن
همـــــــــــــین که میری از دلم قرار آخرم میشی
دوباره زخـــــــــــم می خورم دوباره باورم میشی
همیشـــــــــه کم میارمت همیشه کم میارمت
نمیشه که نبارمت
همیشــــــــــــــــــه کم میارمت همیشه کم میارمت
نمیشـــــــــــــــــــه که نبارمت
نمیشه که نبارمت
گریه فقط کار منه تو اشکاتو حروم نکن
به واژه ای نمــــــــــــــی رسی این جوری پرس و جو نکن
فاصلـه هـــــــــــــــا ماله منم تو فاصله نگیر ازم
بمون که باورت بشــــــــــــــــــه گریه نمیشه سیر ازم
همیشه کم میارمـــــــــــــــــــت همیشه کم میارمت
نمیشه که نبارمت نمیشه که نبارمت
همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت
نمیشه که نبارمت نمیشه که نبارمت
همین که مینویســـــــــــــــــــــم و به واژه میکشم تو رو
دوباره بار غم می شیــــــــــــــــنه روی شونه های من
همین که می شکفی مثه یه گل میون دفترم
دوباره گرمی لبات رو بار گونه های من
همین که مـــــــــــیری از دلم قرار آخرم میشی
دوباره زخم می خـــــــــــــورم دوباره باورم میشی
همیشه کم میارمــــــــــت همیشه کــــــــــم میارمت
نمیشه که نبارمت
همیشه کم میارمت همیشه کم میارمت
نمیشـــــــــــــــه که نبارمت
شب را سپری می کنم تا در گذر لحظه هایم،
نگاهم بر زیبایی نگاهت خیره گردد و من باشم و چشمان تو و اشتیاق عشق
...........
از حصار افکار پریشانم می گریزم و می روم،
تا به روزی که دستهایمان به هم آغوشی هم برسند
تا به روزی که به بها و بهانه عشق،
تنمان کنار هم آرام گیرند.
...........
می روم تا در پی من گامهایم،
آرزوی با تو بودن را به تصویر بکشند.
اینــــ بـــــار ڪــــہ آمــــدے
دستــانتــ را روے قلبمـــ بـــگـذار
تـــــا بفهمــے اینــــ دلــــ …
بــــا دیــــد نــــ تــــــــو
نــمــے تــپـــد
مــے لـــــــرزد